کلاس درس

وبلاگ آموزشی و تربیتی

کلاس درس

وبلاگ آموزشی و تربیتی

رمز پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا

رمز پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا







http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/new_folder/%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%DA%A9%20%DB%8C%D8%A7%20%D8%A7%D8%A8%D8%A7%20%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87.gif



مقدمه:
شاید به نظر عده ای راز پویایی و ماندگاری نهضت حسین (ع) تنها در همان شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و اصحاب بزرگوارش نهفته باشد. اما در واقع مطلب این است که: راز پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا فقط به مصایب روز دهم محرم و یا اسارت زن و فرزندان و همراهانش محدود نمی گردد. اگر چه مصائبی که بر ابی عبدالله وارد شده سهمگین و عظیم بوده است اما واقعیت های دیگری نیز وجود دارد که بر پویایی و ماندگاری قیام عاشورا کمک نموده است و از آن غافلیم.
عوامل زیادی دست به دست هم داده اند تا نام پیشوای آزاد مردان عالم و نهضت بزرگ کربلا در سینه سوزان و مجروح حک گردد تا شاید مرحمی باشد بر روح متلاطم تاریخ که همواره در فراق یوسف کربلا چشمی اشک بار و سینه ای خسته دارد. شاید گریه ای که زن و مرد و کودک و جوان در بستر زمان بر امام حسین (ع) و اصحابش نموده اند در مقابل اشک چشم آسمان ها، فرشتگان، زمین، ریگ ها، درختان و کوی و برزن ناچیز باشد، چرا که حسین (ع) روح، غیرت، عزت و وجدان بشریت و بهشت اهل معرفت می باشد.

و معهذا عاملی چون واقعه کربلا و سختی های آن به تنهایی قادر نبود این چنین نام امام حسین (ع) و قیام عاشورا را پویا و ماندگار و پر آوازه در تاریخ نماید. به نظر ما اگر واقعه کربلا هم نبود باز نام علی و آل علی (ع) و قیام عاشورا را پویا و ماندگاری و پر آوازه در تاریخ نماید. بنظر ما اگر واقعه کربلا هم نبود باز نام علی و آل علی (ع) در پیشانی زمان بلند آوازه و ماندگار بود و لذا تمنای این بنده این است که: خوانندگان محترم با فراست و دقت بیشتر این مجموعه را مورد مطالعه قرار داده تا راز پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا را به درستی دریابند. 

 با مقدمه فوق می پردازیم به بررسی عواملی که بر ماندگاری نهضت امام حسین (ع) ایفای نقش نموده است:


برای دیدن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید

  

 با مقدمه فوق می پردازیم به بررسی عواملی که بر ماندگاری نهضت امام حسین (ع) ایفای نقش نموده است:


به ادامه مطلب مراجعه نمایید


 

1- احیای فطرت و راز پویایی و ماندگاری
مکتب اسلام بر پایه فطرت استوار گشته است و فطرت هم در همه انسان ها بنحو مطلوب نهادینه شده است. به همین دلیل است که انسان ها فطرتا خواهان: توحید، نبوت عامه،عدالت، زیبایی، آزادی و جاودانگی اند. اما گاهی تحولات و شرایط: اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بگونه ای خود را نشان می دهد که ممکن است انسان ها از مأموریت خویش یعنی پیام فطرت باز بمانند و پیام فطرت را نا دیده بگیرند و لذا بزرگترین مأموریت انبیاء و پیشوایان الهی این است که: نعمت های فراموش شده الهی را به انشان ها یاد آور شوند و بار دیگر از آنان پیمان فطرت بگیرند و گنجینه های عقول بشری را بازشناسی و پرورش دهند.
پس اصلی ترین مأموریت امام حسین (ع) این بود که مردم را به پیام و اهداف فطرت آشنا نماید و موانعی که بر سر راه تحقیق این اهداف وجود دارد را از میان بردارد و بزرگترین مانع، حکومت جبار اموی بود که هرگز این فرصت را در اختیار مردم قرار نداد تا به ندای فطرت پاسخ مثبت دهند. معهذا در زمان حکومت طایفه بنی امیه مردم از توحید، زیبایی خواهی، آزادی خواهی، جاودانگی و عدالت خواهی فاصله گرفتند. در واقع مردم از « خود » خود فاصله می گرفتند و از خود بیگانه می شدند. لذا اگر خوب دقت نماییم این بعد از مبارزه امام حسین (ع) یک بعد جهانی و بشری دارد و به همه بشریت سر و کار پیدا می‌کند. شاید به همین دلیل باشد که گاندی آتش پرست نهضت و شجاعت خویش را الهام گرفته از قیام عاشورا می داند و یا کورت فویشلر آلمانی درباره امام حسین (ع ) کتاب می نویسد و کتاب حسین و ایران را منتشر می‌کند.
در حالیکه افکار گاندی و فویشلر.. . هاهیتا با افکار امام حسین (ع) در تضاد است. ما پیام و الهامات فطرت این رابطه را برقرار می‌کند. چرا که نهضت امام حسین (ع)، قیام برای بیداری و الهامات فطرت بود و ندای فطرت پویا و ماندگار در گوش زمان است و هرگز از روح زمان جدا نخواهد شد. لذا اگر کسی تلاشی و لو کم رنگ در راستای اجرای عدالت و آزادی مشروع کرده باشد، ماندگار در تاریخ می‌گردد از آنجا که به ندای فطرت پاسخ داده در نزد آیندگان به نیکی یاد می‌شود.

۲- احیای اصول و مبانی دین و پویایی و ماندگاری عاشورا
دیگر دلیل پویایی و ماندگاری قیام امام حسین (ع) این است که: آن حضرت برای اصول و مبانی ( توحید، نبوت، معاد و امامت ) از دست رفته اسلام بپا خاست. سیدالشهداء رسالتی را بر دوش گرفت که همه پیامبران (ع) بر دوش داشته اند و مسیری را پیموده که کتاب الهی فرمان داده بود. چرا که در مقابل حکومتی به پا خاست که ملحد و کافر بود. زیرا بر اساس سند های تاریخی ذیل، ابوسفیان، معاویه و یزید هیچ اعتقادی به اسلام و نبوت نداشتند.
۱ـ مسعودی می‌گوید: وقتی عثمان به خلافت رسید، ابوسفیان طایفه بنی امیه را به منزل خود جمع کرد و گفت: آیا بیگانه ای در میان شما هست ؟ ( زیرا ابوسفیان کور بود ) گفتند: خیر. گفت: ای بنی امیه ! خلافت را مانند گوی دست به دست بگردانید. بخدایی که ابوسفیان به آن قسم می خورد، من امید داشتم خلافت به شما برسد و میان فرزندان شما موروثی گردد.
۲ـ ابن ابی الحدید می‌گوید: اصحاب ما فقط به فسق معاویه اکتفا نکرده اند، بلکه معتقدند که معاویه ملحد و بی دین است و اعتقادی به نبوت پیغمبر نداشته است. بعد از قول مطرف بن مغیره نقل می‌کند که: شبی با معاویه نشسته بود که به معاویه پیشنهاد داد تا نسبت به بنی هاشم مهربان باشد و از بیت المال سهم بیشتری برای آنان در نظر بگیرد. چون هیچ خطری از ناحیه آنها متوجه حکومت نخواهد شد و از سوی دیگر نامت را بر سر زبان ها خواهد انداخت.
معاویه پاسخ داد: هرگز هرگز ؟ ! ابوبکر و عمر آمدند و رفتند و یادی از آنها باقی نماند، اما ابن ابی کبشه ( منظور پیامبر (ص) بود ) همه روزه پنج بار با صدای رسا نامش به هنگام اذان برده می‌شود و می‌گویند: اشهد ان محمد رسول الله و بعد از نام محمد ! چه علمی و کدام نامی باقی خواهد ماند ؟ و من نام محمد را همچون وجودش دفن نکنم دست بردار نیستم.
۳ـ و یزید نیز مانند اجدادش ملحد و بی دین بود و هیچ اعتقادی به دین و احکام آن نداشت و معهذا است که وقتی سر مبارک امام حسین (ع) را در مقابلش قرار داده بودند، این اشعار کفر آمیز را در جمع مسلمانان انشاء نموده است:
لعبت هاشم بالملک فلا خیر جاء و لا وحی نزل
یعنی بنی هاشم با پادشاهی بازی کردند وگرنه نه خبری از رسالت بود و نه وحی نازل شد.
و بعد به دفاع از اجداد مشرک خود می پردازد و می‌گوید: بزرگان بنی هاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم. این روز در مقابل آن روز.
و امام حسین (ع) نیز اعلام فرمود: ای مردم آگاه باشید که طایفه بنی امیه و عمالش ملزم به طاعت شیطان شدند و اطاعت خدای رحمان را ترک نمودند و بر روی زمین به فساد مشغولند.
و لذا ملاحظه می فرمایید که: افکار بنی امیه افکار شیطانی و اندیشه و فکر امام حسین (ع) اندیشه رحمانی و الهی است. پس امام حسین (ع) نقش و رسالتی را بر عهده گرفت که همه ی پیامبران داشته اند و لذا هر کسی که حامی دین خدا باشد و به ترویج توحید، معاد، نبوت شناخت انسان و هستی بپردازد، قطعا ماندگار در تاریخ خواهد بود. همچنانکه: نوع (ع)، ابراهیم (ع)، عیسی (ع) و اصحاب کهف و محمد (ص) ماندگار در تاریخ شدند و این وعده خداوند است که فرمود: او فوا بعهدی اوف بعهدکم.
و در جای دیگر فرمود: ان ینصرکم الله فلا غالب لکم.
اگر چه جسم خاکی امام حسین (ع) و اصحاب مظلومش چون از خاک برآمد به خاک تعلق گرفت، اما دین و اهداف و راه امام حسین (ع) زنده و جاوید است.
به تعبیر امام علی (ع): اعیانهم مفقوده و امثالهم فی القلوب موجوده.
پس امام حسین (ع) زنده است، چون اسلام و توحید زنده است.

۳- احیای مبانی سیاسی اسلام با پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا
در یک نگاه کلی مکتب اسلام بر پایه سه عنصر اساسی بنا نهاده شده است:
الف: عنصر تکوین که همان عقل خدا دادی است و عقل مسئولیت خطیر برنامه ریزی بر اساس زمان و مکان، درک کلیات، فهم و شناخت دین و توحید و هستی شناسی و انسان شناسی را بر عهده دارد.
ب: دومین عنصر، عنصر تشریع است که مسدولیت وضع « قوانین » سیاسی، اجتماعی، مدنی، اخلاقی و بین المللی را بر عهده دارد و این مسئولیت بر عهده کتاب ( قرآن ) و سنت ( قول، فعل و تقریر ) معصوم (ع) می باشد.
ج: عنصر سوم، رهبری است که مهمترین بخش دین اسلام محسوب می‌گردد و در مکتب اسلام چیزی به اندازه رهبری و نقش آن بعد از توحید تأکید نشده است. چرا که پرورش و به فعلیت در آوردن عقول و تفسیر کتاب و سنت و اجرای آن بر عهده رهبری است و پیشوایان الهی اساس دین و محرم اسرار خدایند و هیچ کس صلاحیت پیشوایی جامعه بشری را ندارد مگر اینکه منصوب از جانب خداوند ( و یا تأیید از جانب معصوم ) باشد و از دیدگاه مکتب اسلام و همهی کارشناسان مذهبی عالم، شخصی که مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده می گیرد باید دارای شرایط ذیل باشد: دانشمند و قانون دان باشد و بیش از همه به قوانین احترام گذاشته و تابع آن باشد. اهل فسق و فجور نباشد. از ترس، بخل، خود پسندی، طمع، هوا و هوس بدور باشد. شجاع، مدیر و مطیع فرمان الهی بوده و ضمن تهذیب نفس، متخلص به اخلاق الهی باشد.
دلیل اینکه رهبران الهی باید متصف به صفات حمیده بوده و از صفات رذیله بدور باشند این است که: موضوع انسان، موضوع مهم است. پس اگر کسی حایز صفات فوق نباشد، صلاحیت رهبری جوامع انسانی را ندارد. چرا که تفکر چنین افرادی، تفکر حیوانی است، بقول شاعر:
ذات نا یافته از هستی بخش که تواند که شود هستی بخش
معهذا نهضت عاشورا جایگاه رفیع رهبری را، در نظام سیاسی اسلامی به روشنی تبیین فرموده است و از حکومتی که صاحب تمام صفات رذیله بوده پرده برداشت. حکومتی که به کوچکترین اصول اخلاقی و دینی پایبند نبوده است.
و لذا شیعیان و آزاد مردان جهان از دو جهت در سول تاریخ به ترویج افکار امام حسین (ع) پرداختند: یکی به لحاظ اینکه امام حسین (ع) از هر جهت دارای صلاحیت رهبری جامعه بود. دیگر اینکه امام حسین (ع) بر اساس روایات مسلمی که از پیامبر الهی (ص) وارد شده است به‌عنوان پیشوای اهل عالم برگزیده شده بود و مسلمانان قرن ها با همین اعتقادات حقه زندگی کردند و می‌کنند و این یعنی ماندگاری.

۴- رابطه احیای احکام اسلامی پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا

قوانین اسلام، مترقی ترین و حیات بخش ترین قوانین در راستای تحقق بخشی به اهداف انسانی است. چرا که دستورات و قوانین آن از جانب خداوند بوده و خداوند هم به تمام خواست های معنوی و مادی انسان ها آگاهی کامل دارد. بنابراین قوانینی در پیش روی افراد جامعه قرار می دهد که طاقت اجرای آن میسر باشد. اما یادآوری این نکته ضروری است که: هیچ قانون مترقی در جامعه به منصه ظه ور نمی رسد. مگر اینکه رهبری ناب و صاحب صفات حمیده ( که مکتب اسلام بر می شمارد ) رهبری و اجرای قوانین را بر عهده گیرد و ملت ناب و با فرهنگی که مطیع قوانین الهی باشند و درخدمت مکتب قرار گیرند.
همانطور که بیان شد در نظام اسلامی رهبری اساسی ترین نقش را در تحقیق اهداف اعتقادی، سیاسی و حقوقی و ایجاد امنیت را در جوامع بشری بر عهده دارد. به همان نسبتی که جامعه با وجود رهبری عادل و فهیم و آگاه و.. . به تعالی، تکامل و رشد دست می یابد، اگر زمام جامعه به دست رهبری فاسد، قانون شکن، مستبد و حریص به مال دنیا و اسیر هوا و هوس بافتد. بطور سهمگینی در مسایل اخلاقی و فضایل انسانی و اجتماعی سقوط خواهد کرد.
نمونه بارز آن در عصر ائمه معصومین (ع) و بخصوص در عصر امام حسین (ع) کسی زمام امور مسلمانان را در دست گرفته که به هیچ صراطی مستقیم نبود.
و دگرگونی و انحراف بزرگی در مسایل حقوقی، اخلاقی و اجتماعی بوجود آمده بود. به عباراتی محکم ترین سدی که بنی امیه در مقابل خود احساس می کرد، دین بود. از اینرو تمام تلاش خود را بکار بست تا دین زدایی کرده و نگذارد احکام نورانی اسلام، چاشنی زندگی مسلمانان گردد و برای اینکه بتواند سایه پلید خود را بر سر مسلمانان افکند باید موتور حرکت جامعه ( دین ) را از کار بی اندازد.
دلیل دین زدایی بنی امیه هم روشن بود چرا که علف های هرز از مزبله ها می رویند و لذا امام حسین (ع) با قیام خود به احیای اصیل ترین رکن مکتب که مایه سعادت و امنیت محسوب می شد پرداخت. ایثار و فداکاری را بر سکوت و نشستن ترجیح داد.
و فرمود: خداوندا ! تو آگاهی که آنچه به دست ما صورت پذیرفت نه در طمع کسب قدرت و پادشاهی بود و نه در طلب ثروت و مال بلکه ما خواستیم نشانه های راه دینت را ارایه دهیم ( مفاسد را ) در شهر های تو اصلاح کنیم و یا من المظلومون، من عبادک و بعمل بفرایضک و سننک و احکامک. ( ای خدای بزرگ ) باشد که بندگان مظلوم تو روی آسایش و امنیت ببینند و آسوده خاطر به طاعت تو برخیزند ما می خواهیم فرایض و سنت پیامبر و احکام تو را اجرا کنیم.
و در جای دیگر فرمود: مردم ! آگاه باشید که بنی امیه طاعت و بندگی شیطان را پذیرفته و طاعت خداوند رحمان را ترگ گفتند.
و اظهر و الفساد و عطلوا الحدود و احلوا حرام الله و حرموا حلاله.
و فساد را در زمین ظاهر کرده و حدود خداوند را تعطیل نموده و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال نمودند.
و نتیجه اینکه رابطه احیای احکام اسلامی با ماندگاری نهضت عاشورا کاملا روشن است چرا که قیام عاشورا به جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه بر اساس سنت پیامبر و امام علی (ع) در راستای اجرای حدود تعطیل شده الهی و جلوگیری از ظلم و ستم بوده است. از اینرو مگر ممکن است، نام مصلح و مدافع قانون که تا سر حد نثار خون خویش پیش رفته ماندگار در قلب انسان ها نباشد ؟ !

سخنان رسول خدا ( ص ) و ماندگاری نهضت عاشورا
یکی از دلایل بقای نهضت حسینی سخنان رسول خدا (ص) درباره شخصیت والای امام حسین (ع) می باشد. چرا که در طول تاریخ میلیارد ها مسلمان احترام خاصی برای گفتار پیامبر (ص) قائلند و بر اساس فتاوی فقهای تسنن و تشیع، اطاعت از قول و فعل و تقریر رسول خدا (ص) فرض و واجب است و تخلف از آن حرام و جرم و این فرمان قرآن کریم است که اطاعت از رسول خدا (ص) را واجب شمرد. « من یطیع الرسول فقد اطاع الله.. . » و تصریح فرموده « و ما ینطق عن الهوی ان هوالا وحی یوحی »
یعنی هر سخنی که از لبان دُر بار رسول خدا (ص) انشاء گردد، تراوش یافته از منبع لا یزال وحی می باشد و اطاعت از گفتار و کردار رسول خدا (ص) مساوی است با اطاعت فرمان خداوند و از سویی نه تنها قرآن کریم رهبران بعد از رسول، یعنی علی و آل علی (ع) کوتاهی نفرموده بلکه محبت و حب به آنان را واجب شمرده است. « قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی » این فرمان الهی نه تنها بر امت پیامبر (ص) واجب است بلکه بر شخص پیامبر (ص) واجب است که علی و آل معصومش (ع) را دوست بدارد و به آنان عشق بورزد و لذا رسول خدا (ص) با الهام از فرمان خداوند با جدیت فراوان به معرفی امام علی (ع) و فرزندانش پرداخته است که بخشی از آن معرفی به شرح ذیل می باشد:
۱ـ از امام علی (ع) نقل است که فرمود: رسول خدا (ص) روزی دست حسن و حسین (ع) را گرفت و فرمود: من احبنی و احب هذین و أباهما و أمهما کان معی فی در جتی یوم القیامه.
۲ـ و یا فرمود: حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسینا.
۳ـ ابوسعید خدری از رسول خدا (ص) نقل کرد که حضرت فرمود: الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه.
۴ـ و نیز رسول خدا (ص) فرمود: لعلی و فاطمه و الحسن و الحسین انی سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم.
سلمان فارسی می‌گوید: دیدم حسین در دامن پیغمبر نشسته بود و رسول خدا (ص) درباره اش فرمود:
انت السید ابن السید و ابوالسادات و انت الامام ابن الامام، ابوالائمه انت الحجه ابن الحجه ابولحجج، تسعه من صلبک و تا سعهم قائمهم.
تو آقا و سرور، پسر و پدر سرورانی و تو امام و پسر امام و پدر پیشوایانی و تو حجت و پسر حجت و پدر نه پیشوایی که نهم آنان قایم می باشد.

جزییات قیام به فرمان رسول خدا (ص) بوده است
در سند های تاریخی از منابع تشیع و تسنن آمده که امام حسین (ع) با الهام مستقیم از سخنان رسول خدا (ص) قیام خویش را در مقابل حکومت فاسد و دیکتاتور یزید آغاز نموده است یعنی حتی جزییات کار نهضت مورد دقت و ارزیابی قرار گرفته بود.
اما در پاسخ برادرش محمد حنفیه که حضرت را از رفتن به کوفه منع کرده بود فرمود: رسول خدا (ص) را در خواب و بیداری دیدم که فرمود:
یا حسین ! اخرج الی العراق فان الله قد شاء ان یراک قتیلا.
ای حسین ! بجانب عراق کوچ نما همانا خداوند می خواهد تو را شهید ببیند.
محمد حنفیه عرض کرد: لااقل زن و بچه ها را با خود همراه نکن. حضرت فرمود: از جدم (ص) پیرامون زن و فرزندانم پرسیدم:
فقال (ص) ان الله قد شاء ان یراهن سبایا
فرمود: خداوند می خواهد آنان را اسیر ببیند.
و چنان این محاسبه دقیق است که رسول خدا (ص) وعده فرمود: که هرگز خون امام حسین (ع) پایمال نخواهد شد. رسول خدا (ص) فرمود:
ان فی القتل الحسین (ع) حراره فی القلوب المومنین لن تبردا ابدا.
همانا با شهادت امام حسین (ع) حرارتی در قلب های مؤمنان بوجود خواهد آمد که هرگز به سردی نخواهد گرایید.
پس یکی از دلایل و راز ماندگاری نهضت عاشورا سخنان نغز رسول خدا (ص) است، درباره امام حسین (ع) که آن بیانات ارزنده رفته رفته در جان مردم کارگر افتاد و مسلمانان در طول تاریخ به آن استناد می کردند و می‌کنند.
لذا مورخان نوشته اند: پس از شهادت امام حسین (ع) سر مبارک آن حضرت را روی طبقی گذاشتند و نزد ابن زیاد آوردند و عبیدالله شادی می کرد و با چوبی که در دست داشت بر لب و دندان آن حضرت می زد.
زیدبن ارقم که از صحابه رسول خدا (ص) بود گفت: ای پسر زیاد ! چوب خود را بردار که به خدا سوگند می دیدم رسول اکرم (ص) این لب و دهان را مکرر می بوسید، این جمله را گفت و به گریه افتاد و بعد افزود: ای پسر مرجانه ! به خدا سوگند پیامبر (ص) حسین را روی زان و نشانده و شنیدم که فرمود:
خدایا این امانت من است که به تو و به مؤمنان می سپارم تا چگونه با او رفتار نمایند.
پس ملاحظه فرمودید که مسلمانان حتی در مجلس عبیدالله ( لع) به حدیث پیامبر (ص) در حقانیت و عظمت امام حسین (ع) استناد کردند.


شخصیت امام حسین ( ع ) با پویایی و ماندگاری نهضت کربلا

۱- امام حسین ( ع ) جلوه خداست
یکی دیگر از دلایل ماندگاری نهضت حسینی این است که امام حسین (ع) از انوار الهی و از جلوه های رحمانی و عدل قرآن و قرآن ثانی است.
پس همانطور که خداوند ماندگار در تمام عصر ها است و هرگز فانی نمی شود ( کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلا و الاکرام ) وجود نازنین امامان معصوم (ع) نیز وجه الله می باشد. در دعای شریف ندبه می خوانیم: این وجه الله الذی یتوجه الیه. و وجه الله همواره ماندگار در روح زمان است و هرگز محو نخواهد شد. اگر چه جسم آنان به خاک تعلق می گیرد اما روح و اهداف آنان ماندگارند ودر زمان تصرف دارند. مانند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی (ع) و حضرت محمد (ص).
واز دیگر سو خداوند نور آسمان ها و زمین است. « الله نور السموات و الارض » آیا کسی می تواند نور خداوند را خاموش کند ؟ ! هرگز: « یریدون لیطفیوا نورالله بافواههم و یأبی الله الا آن یتم نوره. » و امامان معصوم (ع) از نور خدایند.
امام صادق (ع) فرمود: والله من نورالله کشعاع الشمس من الشمس
سعید بن خبیر از ابن عباس نقل کرد که گفت: از رسول خدا شنیدم که به علی (ع) فرمود: خلقت انا و انت من نورالله.
من و تو از نور خداوند آفریده شدیم.
ابوخالد کابلی می‌گوید: از امام باقر (ع) پیرامون تفسیر آیه ۸ سوره تغابن ( فآمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا و الله بما تعلمون خبیر، با خدا و رسولش و نوری که فرستاده ایم ایمان آورید و خداوند به آنچه که انجام می دهید آگاهست ) پرسیدیم: امام (ع) فرمود: ای ابا خالد بخدا سوگند که آنان همان نور خدایند که فرو فرستاد. به خدا آنان نور خدا در آسمان ها و زمین می باشند.
پس همانطور که نمی توان نور خدا را خاموش کرد. هرگز نمی توان نور ائمه معصوم (ع) و نور عاشورا را خاموش کرد. امامان معصوم (ع) عدل قرآن و قرآنی ثانی می باشند و خداوند اراده فرمود که حافظ قرآن باشد. ( انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ) و ائمه معصوم (ع) اراده خداوند و محرم اسرار حق در روی زمینند و برگزیدگان و منصوبان حقند و لذا اراده خالق حکیم بر ماندگاری علی و آل علی (ع) می باشد.

۲- شخصیت عرفانی امام حسین (ع) و ماندگاری نهضت
بخشی از ولایل ماندگاری نهضت عاشورا مرهون بعد شخصیت عرفانی امام حسین (ع) است. چرا که حضرت سیدالشهداء عارف کامل و فنای فی الله و مطیع محض ذات ربوبی بوده است. او دارای روحی لطیف و قلبی خاضع، خاشع و مملو از مهر و محبت و عشق الهی بود. او همواره با دست عقل به عالم ملکوت می نگریست و هر مشکلی که بر سر راهش قرار می گرفت، رضای خداوند را بر هر چیزی مقدم می داشت. امام حسین (ع) عاشق رب الارباب بود. آن حضرت خداوند را در جای جای زندگی اش حس می کرد و می گفت:
اگر بر دیده مجنون نشینی بجز از خوبی لیلی نبینی
من کیم لیلی، لیلی کیست ؟ من ما یکی روحیم اندر دو بدن
او جز خدا نمی دید و جز برای خدا سخن نمی گفت و جز برای خدا کاری نمی کرد.
دعای عرفه معرف بخشی از مکنونات آن حضرت در بعد عرفانی است و آن چنان ژرف و عمیق سخن می‌گوید که جز معشوق نمی بیند.
( ای خدای من ) تویی که انوار ( تجلیات جمال ) خود را در دلهای دوستانت تاباندی تا تو را شناختند و تو را به یکتایی ستودند.
( ای خدای مهربان ) تو بیگانگان را از دل عاشقانت زدودی، تا جز ( وجود بی همتایت ) دوست و پناهی نگیرند.. .
ماذا وجد من فقدک و ما لذی فقدک من وجدک.
آنکه تو را ندارد چه دارد ؟ و آنکه تو را دارد چه ندارد ؟
لقد خاب من رضی دو نک بدلا و لقد خسیر من بغی عنک متحولا.
آنگه دیگری را بجای تو برگزیند ناکام است و کسی که از تو رو برتابد زیانکار می باشد.
کیف یرجی سواک و انت ما قطعت الاحسان.
چگونه بغیر تو امید داشته باشند با اینکه احسانت را قطع نفرمودی ؟
و در مکه ( و در آستانه حرکت به جانب کربلا ) خطبه ای ایراد می فرماید و در آن خطبه چنان محو در جلال رحمانی می‌شود که جز رضای معشوق نمی بیند و به پیشگاه معبود عرض می‌کند.
رضی الله رضانا اهل البیت.
خشنودی خداوند، خشنودی ما اهل بیت می باشد.
و امام حسین (ع) در آخرین دقایق حیات طیبه اش، چشم ها را به آسمان دوخته و گفت:
الهی رضا برضایک، صبرا علی بلایک لا معبود سواک.
الهی ! خشنودم به خشنودی تو و بر بلاهایت صابرم و معبودی غیر ذات پاکت وجود ندارد.
ملخص کلام اینکه، شخصیت عرفانی امام حسین (ع) مدد قابل توجهی بر ماندگاری نهضت عاشورا نموده است. چرا که عرفان مرز نمی شناسد. دلیلش این است که عرفان، با دل و عشق بازی و فنا شدن در دریا سر و کار دارد و وقتی قطره با دریا سر و کار پیدا نماید دریا شده و ماندگار خواهد شد.
قطره گر با دریاست دریاست ورنه او قطره، دریا دریاست
و لذا کسانیکه عشق بازی و سیر و سلوک را از مکتب امام علی (ع) و امام حسین (ع) آموختند و از شاگردان این خاندان محسوب می گردند، ماندگار در تاریخ شدند و یاد و نام آنان بلند آوازه گشت.

۳- مقام عبادی امام حسین (ع) با پویایی و ماندگاری نهضت
گاهی فعل و یا عنوان به فاعل فعل شخصیت و قداست می بخشد مثلا فردی که هیچ نام و نشانی با بذل و بخشش و یا با عبادت و زهد، شهره خاص و عام می‌شود. اینجا این فعل است که به فاعل اعتبار بخشیده است.
اما گاهی قصه بر عکس است یعنی فاعل به فعل و عملی، عزت و افتخار می دهد. مانند این سخن رسول خدا (ص) که درباره علی (ع) فرمود: ضربه علی فی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین.
و با این گفته صعصعه بن صوحان که وقتی امام علی (ع) پس از عثمان به خلافت ظاهری دست یافت گفت: ای پسر ابوطالب ! تو با قبول خلافت به آن زینت بخشیدی و جلال دادی و مقامش را بالا بردی ولی خلافت به تو رفعت نداد و مقام تو را بالا نبرده است. خلافت به تو نیازمندتر است تا تو به خلافت.
در این دو مثال این نتیجه بدست می آید که: این عظمت و مقام امام علی (ع) بوده است که به فعل قداست بخشیده است و لذا اگر چه کربلا و حوادث ناگوار آن در سر زبان ها جریان دارد و نام امام حسین (ع) را ماندگار در تاریخ نموده است. اما هرگز نباید از شخصیت و مقام عرشی فاعل آن غافل شویم در واقع این طهارت و نجابت و عظمت فاعل بوده است که کربلا را ماندگار نموده است که یکی از آن مقامات امام حسین (ع) مقام عبادی آن حضرت می باشد، عبادت و بندگی سراسر وجود حضرت را پر کرده بود.
ابوالفداء می نویسد: حسین (ع) در هر شب و روز هزار رکعت نماز می گزارد.
ابن عبدربه می نویسد: به علی بن حسین گفتند: چرا پدرت کم اولاد بود ؟ فرمود: این مقدار هم عجیب است. چرا که هر شب هزار رکعت نماز می خواند.
قال مصعب بن عبدالله: حج الحسین (ع) خمسا عشرین حجه ماشیا.
مصعب بن عبدالله گفت: امام حسین (ع) ۲۵ سفر با پای پیاده حج بجا آورد.
زمخشری می‌گوید: حسین بن علی (ع) را دیدند که خانه خدا را طواف می‌کند و آنگاه به مقام می رود و نماز می گزارد و آنگاه گونه اش را بر مقام می نهد و می‌گوید: بنده ناچیز و گدای تو و مسکین تو به درگاهت آمده است، این جملات را بار ها تکرار کرد. پس بخشی از ماندگاری نهضت عاشورا بر می‌گردد به شخصیت عبادی امام حسین (ع).

۴- سیره اخلاقی امام حسین (ع) و پویایی و ماندگاری عاشورا
اخلاق از خلق است و آن بر دو گونه است: اخلاق مثبت و صفات منفی و سیره اخلاقی شامل: شجاعت، سخاوت، عفو، گذشت، فروتنی و حسن معاشرت اجتماعی و دوری از تکبر، حسادت، بخل و عجب می‌گردد و امام حسین (ع) دارای برجسته ترین مراتب اخلاقی بوده است.
بطوریکه خاص و عام منش و سیره اخلاقی آن حضرت را تحسین می‌نمودند. همانطور که گفته شد از اسرار ماندگاری کربلا بر می‌گردد به سیره اخلاقی آن حضرت که ما به بخشی از آن منش ستوده اشارت خواهیم نمود: حسن بصری می‌گوید: حسن بن علی (ع) سروری زاهد، پاکدامن، نیکوکار، خیر خواه و خوش اخلاق بود.
ابن شهر آشوب آورد: روزی امام حسین (ع) از اسامه بن زید که مریض بود، عیادت فرمود، اسامه گفت: وا مصیبتا ! امام (ع) با حالت مهربان پرسید: ای برادر غم اندوه ات چیست ؟ گفت: دیونی دارم که باید بپردازم و مبلغ آن ۶۰ هزار درهم می باشد. امام حسین (ع) فرمود: نگران نباش من تمام آن بدهی را بر عهده می گیرم.
امام حسین (ع) با تام عنوان ها و شخصیت و عظمتی که به لحاظ حسب و نسب داشت اما در معاشرت و روابط اجتماعی بسیار فروتن بود.
روزی آن بزرگوار بر مساکین می گذشت که دامن پهن کرده غذا را بر آن نهاده و می خوردند و امام (ع) که بر آنان می گذشت سلام کرد و آنان نیز امام (ع) را به غذا دعوت نمودند. آن حضرت با کمال تواضع در کنار آنان نشست و با آنها غذا خورد. آنگاه فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم، حال نوبت شما است که دعوت مرا بپذیرید. لذا مساکین را به خانه دعوت فرمود و به آنان طعام داد و مبالغی هم وجه نقد به آنها بخشید.
امام حسین (ع) مرد دین، آزادگی، جوانمردی، طهارت، غیرت، اخلاق، عفت، تقوا، حلم، شجاعت، سخاوت و تواضع بود. یعنی تمام آن چیز هایی که باید یک انسان کامل داشته باشد دارا بوده است. به عبارتی همه آن چیز هایی که جوامع بشر برای رشد، سعادت، تربیت، پرورش، بالندگی و عزت خویش نیاز داشت در امام حسین (ع) جمع شده بود. در واقع امام حسین (ع) روح، شرف و عزت جامعه محسوب می شد.
بنابراین اگر چه کربلا توجه جامعه را بیشتر معطوف به امام حسین (ع) داشت اما اگر واقعه کربلا هم نبود باز جا داشت که در طول تاریخ جامعه توجه خویش را به شخصیتی همچون امام حسین (ع) معطوف دارد و در فراق او اشک بریزد. پس یکی از دلایل ماندگاری نهضت حسینی بر می‌گردد به مقام والای اخلاقی و عبادی و عرفانی امام حسین (ع).

نوع مبارزه امام حسین (ع) با پویایی و ماندگاری نهضت عاشورا
همانطور که گفته شد عوامل بسیاری دست به دست هم داده تا نهضت حسینی (ع) ماندگار در ذهنیت و افکار تاریخ گردد. یکی از اسرار ماندگاری نهضت عاشورا شیوه مبارزه امام حسین (ع) بود. یعنی انتخاب شیوه مبارزه امام حسین (ع)، نقش اساسی در ماندگاری نهضت عاشورا ایفا نمود که بخشی از آن بشرح ذیل اشاره خواهد شد:

۱- مبارزه با مرکز فساد
امام حسین (ع) با الهام از آیه شریفه « قالت ان الملوک اذا دخلوا قریه أفسدوها و جعلوا أعزه أهلها أذله » گفت: « پادشاهان وقتی به دیاری وارد می شوند، آنجا را به فساد و تباهی کشند، عزیزان آن دیار را ذلیل گردانند. » به فراست دریافت که مرکز فساد و توطئه حکومت بنی امیه ( و اکنون یزید ) است و مردم از دست این جرثومه فساد به تنگ آمده و زجر می کشند. از این رو، از کار های جانبی دست کشیده و با شیطان بزرگ به مقابله برخاست و لذا در مجلسی ولید بن عتبه در مدینه، نخست به معرفی شخصیت الهی خویش می پردازد و می فرماید:
ما از خاندان وحی می باشیم که فرشتگان در خانه ما رفت و آمد می‌کنند و دین توسط ما نشر یافته و تا قیامت استمرار دارد.
و در ادامه می افزاید: یزید رجل فاسق شارب الخمر معلن فسق و قاتل نفس المحترمه فمثلی لا یبایع مثله. یزید مردی فاسق و شراب خوار است که علنا مرتکب فسق و گناه کبیره می‌شود و قاتل مؤمنان و انسان های بی گناه است. پس فردی چون من با مثل یزید فاسق و قاتل بیعت نمی کند.
و وقتی در همان مجلس مروان آن دشمن دیرینه اسلام به امام (ع) عرض کرد: اگر با یزید بیعت کنی به نفع دنیا و آخرت توست فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید. لقد سمعت جدی رسول الله یقول: الخلافه محرمه علی آل ابی سفیان. فرمود: باید فاتحه اسلام را خواند آنگاه که امت اسلام به حاکم و سلطانی مانند یزید مبتلا گردد. من از جد رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام شده است.
و یا فرمود: ای مردم ! اگر کسی سلطان جایری را که سنت الهی را تعظیل نموده و عهد خدا را شکسته و به بندگان خدا ظلم روا دارد، با زبان و عمل خود مخالفت نکند، خداوند در روز قیامت او را با همان سلطان در دوزخ قرار می دهد و افزود: ای مردم آگاه باشید که بنی امیه طاعت خدا را رها کرده و به بندگی شیطان پرداخته است.
ملاحظه فرمودید که نوع مبارزه امام حسین (ع) شباهت کامل داشت با شیوه مبارزه حضرت ابراهیم، موسی، عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) و همچنین اصحاف کهف چرا که آنان هرگز به مسایل جانبی اکتفا نکردند، بلکه با مرکز فساد و ظلم و کفر خود را روبرو نمودند، برای اینکه اگر عامل استبداد و شیطان بزرگ مورد هدف قرار گیرد و رجم شود، بنفع دین و امت است و مبارزه با شیطان بزرگ و شرک یعنی ماندگاری همچنانکه پیامبران نامشان بلند آوازه و ماندگار گردید.

۲- شفاعت سازی نهضت عاشورا و ماندگاری
یکی از دلایل جاودانگی نهضت عظیم کربلا، شفاف سازی قیام، برای آیندگان بود. امام حسین (ع) وقتی نهضت عظیم علوی را آغاز نمود، پیش از هر چیز ماهیت انقلاب خویش را بنحو روشن بیان فرمود و تصریح کرد که با چه مسجمه ی ظلم و تباهی مبارزه می‌کند و برای چه کسی و در راستای نجات چه چیزی بپاخاسته است و حتی تاکتیک نهضت و نوع روشی که باید بکار گرفته شود را بیان داشت. پس این پنج عنصر اساسی در نهضت امام حسین (ع) بطور شفاف بیان گردید. بنابراین در نهضت کربلا هیچ چیز مبهمی وجود نداشت تا کسی در آینده بر امام (ع) خورده گیرد.
و لذا فرمود: ماهیت نهضتم بر پایه مبانی اسلامی و اهداف قیام اجرای قوانین اسلامی و نابودی حکومت فاسد اموی و بر پایی حکومت عدل علوی است و تاکتیک نهضتم امر به معروف و نهی از منکر در راستای اصلاح جامعه و نجات مردم از ظلم و استبداد و بی عدالتی و روش قیامم همان سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) می باشد.
و این مطالب مهم را در پاسخ محمد حنفیه و طی وصیتی باو فرمود: ( انی لماخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظلما، انی خرجت لطلب اصلاح امته جدی و ارید ان آمر بالمعروف و نهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابی طالب. )
و در بیان دیگر و در مکه چنین می فرماید:
( اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فصول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یا من المظلومون من عبادک و یعمل بفرایضک و سننک و احکامک ).
خداوندا ! تو آگاهی که آنچه به دست ما ( در جامعه ) صورت پذیرفت نه در طمع کسب قدرت و پادشاهی بود و نه در طلب ثروت و مال. ما خواستیم نشانه های راه دینت را ارایه دهیم ( و مفاسد را ) در شهر های تو اصلاح کنیم، باشد که بندگان مظلوم تو روی آسایش و امنیت و آسوده خاطر به طاعتت برخیزد. ما مصممیم فرایض اسلام و سنت پیامبر (ص) و احکام الهی را اجرا نماییم.
حضرت در سخنان خویش به اساسی ترین نیاز های بشری اشاره فرموده است. حال سخن بر سر این است مگر ممکن است انقلابی در راستای اساسی ترین خواست جوامع انسانی اقدام کند، اما ماندگار نباشد ؟ قطعا ماندگار در تاریخ خواهد شد.

۳- دفاع از حقوق مردم و ماندگاری نهضت عاشورا
یکی از دلایل ماندگاری نهضت حسینی (ع) دفاع نهضت از حقوق از دست رفته مسلمانان بود. چرا که اساسی ترین حقوق شهروندان وضع قوانینی متناسب با شیونات انسانی و اجرای دقیق مفاد آن می باشد. وقتی قوانینی در کشوری به اجرا در می آید به تمام حقوق افراد یک جامعه توجه شده است و جامعه به لحاظ: « سیاسی، حقوقی و قضایی، اقتصادی و اعتقادی » در امنیت کامل قرار خواهد گرفت. اما حکومت اموی به کوچکترین مفاد حقوقی توجهی نداشت.
بنابراین، دین، اخلاق، معاشرت، قضاوت و امنیت مردم، دستخوش طوفان خود خواهی های بنی امیه گردید و نهضت عاشورا به اساسی ترین خواست مردم توجه داشت و لذا امام حسین (ع) خطاب به مردم فرمود:
و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفی و احلوا حرام الله و حرموا حلاله و انا احق ممن غیر.
ای مردم آگاه باشید ! که بنی امیه فساد را بر روی زمین آشکار نمودند و حدود خدا را تعطیل و بیت المال را حیف و میل نموده و در تصرف آن، زیاده روی کردند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام نمودند و من از هر کس دیگر به تغییر این وضعیت شایسته ترم.
پس یکی از دلایل ماندگاری نهضت امام حسین (ع) رابطه آن با احیای حقوق از دست رفته مردم بوده است. از این رو چاره ای برای وجدان های بیدار نبود الا اینکه از قیام عاشورا دفاع نمایند و آن را پاس بدارند.

۴- شجاعت رهبری نهضت و ماندگاری
ابراز شجاعت دو گونه است: گاهی فردی دارای اعوان و انصار و یا سپاه و لشکری است که با وجود آنان اظهار وجود و شجاعت می‌کند. یعنی اگر آنها را برداری و دور و برش را خلوت نمایی او هیچ است. اما گاهی شخص و یا شخصیتی از کمترین نیروی انسانی وامکانات مالی برخوردار نیست، اما مصمم و با اراده در مقابل زور گوترین و هولناکترین قدرت می ایستد و از مکتب، قانون عدالت و حقوق مردم دفاع می‌کند و منظور ما از رشادت و شجاعت، از مقوله دوم آن است که امام خمینی مثال بارز آن در انقلاب اسلامی ایران می باشد و مثال حقیقی و بی دلیل آن حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) است.
بدین توضیح که امام حسین (ع) در حال بی یاوری، در مقابل قدرت استکباری اموی قیام کرد. از هویت دینی و ارزش های انسانی پاسداری نمود. امام (ع) راهی را برگزید که نزدیکانش، مانند: عبدالله بن عباس، عبدالله جعفر و محمد حنفیه او را از قیام در مقابل یزید منع می کردند و می گفتند: راه صواب این است که به کوه های یمن پناهنده شود تا آب ها از آسیاب بیفتد ؟!
اما امام (ع) محکم و استوار در حال بی یاوری به جنگ کفر و نفاق رفت و می فرمود: مرگ و قطعه قطعه شدن را می پذیرم اما زندگی با ظالمین را هرگز. لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا براما !
و با فرمود: اگر دین جدم جز با کشته شدن من مستقیم نخواهد شد، ای شمشیر ها مرا در بر گیرد.
و امام حسین (ع) در حال بی کسی و با زخم های فراوان و در غربت و در حال محاصره دشمن تا دندان مسلح بی منطق، مصمم ترین و زیباترین و روشن ترین پیام ها را به جهانیان ابلاغ فرمود و آن پیام قلب تاریخ را استوار و محکم نمود. به گونه ای که میلیون ها انسان با الهام از همان شجاعت به قلب استکبار جهانی زدند و از هویت خویش دفاع نمودند.
انقلاب اسلامی ایران و ایستادگی ملت ایران در ۸ سال دفاع مقدس نمونه بارز ان است.

۵- شکیبایی امام حسین و نهضت عاشورا
یکی از دلایل ماندگاری نهضت عاشورا صبر و مقاومت امام حسین (ع) در قیام عظیم کربلا بود. اگر مصایب و شداید کربلا بر کوه ها و فولاد فرود می آمد آن را ذوب می کرد اما آن دشواری های سهمگین در هیچ یک از مراحل قیام قادر نبود رهبری نهضت را از پای در آورد و آن جناب را تسلیم شرایط نماید.
پیشوای آزادگان با اینکه تمام عرصه های سیاسی و انسانی بر او هجوم آورده و او عزیز ترین کسام خویش را از دست داده و زخم های فراوانی برداشته بود، اما هرگز صبر خویش را از کف نداد و راهی که برگزیده نادم نبود و چون هدف و آرمان بزرگی را رهبری می کرد مصایب و ناگواری ها برایش ناچیز بنظر می رسید.
در کامل ابن اثیر آمده: در روز عاشورا امام حسین (ع) غیر از زخم هایی که از ناحیه تیر انداز ها تحمل کرد، ۶۷ زخم بر بدن مبارکش از شمشیر و غیر آن وارد شد که ۳۴ زخم از شمشیر بود و امام در خطبه ای ( در مکه ) می فرماید:
برای من قتلگاهی معین شد که در آنجا فرود خواهم آمد. گویا با چشم خود می بینیم که درندگان بیابان ها در سرزمینی در میان نواویس و کربلا اعضای بدنم را قطعه قطعه و شکم های گرسنه خود را سیر خواهند نمود.
بعد می افزاید:
« رضی الله رضانا اهل البیت نصبر علی بلایک و یوفینا اجور الصابرین ».
« خشنودی خداوند، خشنودی ما اهل بیت می باشد و ما بر بلا و امتحان الهی صبر و مقاومت می‌کنیم و پاداش صابران را به ما عنایت خواهد فرمود. »
و امام در آخرین دقایق حیات طیبه خود چشم ها را به آسمان دوخت و گفت:
الهی رضا برضایک، صبرا علی بلایک، لا معبود سواک.
الهی خشنودم به خشنودی تو و صبورم به بلاهایت و معبودی غیر ذات پاکت وجود ندارد.
با توجه به مطالب فوق مشخص می‌شود که در مکتب اسلام بنحو عجیبی بر صبر تأکید شده تا جایی که صبر را به منزله سر برای ایمان تشبیه نمودند و فرمودند: همانطور که بدن بدون سر فاسد می‌گردد، ایمان بدون صبر نیز تباه خواهد شد و از سوی دیگر خداوند وعده فرمود که در کنار صابران خواهد بود. « ان الله مع الصابرین »
در روایات تأکید شده که سرانجام با صابرین است.
الصبر مفتاح الفرج، صبر کلید پیروزی است.
و لا هیمن صبر و شکیبایی بود که نهضت حسینی (ع) تار و پود بنی امیه را در هم شکست و ملت ها را در طول تاریخ علیه مستکبران بسیج نمود. به مدت ۱۴۰۰ سال دل های اهل عالم را مسخر خویش نموده است. این سنت الهی است که صابران حق طلب را ماندگار در تاریخ نماید و یا هر مقاومتی که برای دفع ظلم و اجرای عدالت صورت پذیرد هرگز از ذهنیت تاریخ محو نخواهد شد.
پس شکیبایی رهبری نهضت عاشورا در طول قیام خونین در مقابل استکبار اموی برای همیشه نام نهضت را در سینه ستبر تاریخ حک نموده است. ( و لو کره المشرکون ) امام حسین (ع) معلم بزرگ صابران است. کسی که چهار برادر، دو پسر، برادرزاده ها و خواهر زاده ها در جلو چشمش شهید شده و خود ده ها زخم بر بدن داشته و از سوی دیگر صدای شیون و ناله های زن و فرزندان خود را می شنید اما خم به ابرو نیاورده و پیوسته خواهر و همسر و فرزندان خویش را به شکیبایی فرا می خوانده است.
او صبر را خسته کرده اما صبوری را از کف نداده است. ای دو صد درود و سلام بر تو باد.

۶- منظومه بودن نهضت عاشورا و ماندگاری
افرادی که در نهضت کربلا حضور پیدا کردند. بگونه ای بودند که همه نوع زیبایی ها را در خود فراهم نموده بودند و هر یک از مردان و زنانی که در کربلا، خورشید ولایت را همراهی می کردند، ستاره ای از ستارگان پر فروغ کاروان شهادت بودند که بخشی از تابلوی زیبای عشق، وفا و ایثار را پوشش دادند و چنانچه هر یک از انسان های شریف در ترکیب تابلوی زیبای عشق بازی قرار نمی گرفتند، تابلوی کربلا آن درخشش و زیبایی و ماندگاری لازم را در پی نداشت.
ملاحظه بفرمایید که در نهضت حسینی از یک سو پسر پیامبر و سرور اهل بهشت و پیشوای اهل عالم رهبری قیام را بر عهده داشت و با جانثاری و عشق بازی و با لبان عطشان به شهادت رسید و از سوی دیگر برادر رشیدش که شهره در کمال، جمال و وفا بود، یعنی حضرت ابوالفضل همراه ۳ برادر دیگرش با همت در خور تحسین شربت شهادت نوشید.
و از دیگر سو فرزند جوان امام حسین (ع) ( علی اکبر (ع) ) که بلحاظ خلق و روش و اخلاق شبیه ترین فرد به رسول الله بود در حالیکه بدنش اربا اربا ( قطعه قطعه ) گردید در جلو چشم پدر جان سپرد و همچنین کودک ۶ ماهه یعنی علی اصغر (ع) با لبان خشکیده روی دست پدر با تیر حرمله گلویش دریده شد و همچنین قاسم بن حسن (ع) با ان جملات محکم و استوار و متین خود که مرگ را در آن شرایط نا مناسب شیرین تر از عسل می داند، عواطف و شعور تاریخ را متوجه خویش نموده است.
بخصوص فرزندان زینب و عقیل که نوجوانانی بیش نبودند رشادت ها از خود نشان دادند و از سوی دیگر حبیب بن مظاهر ۸۰ ساله و زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی، صفا و جلال خاصی به منظومه ی کربلا بخشیدند و رشادت غلام امام حسین (ع) بر ماندگاری تابلوی زیبای عاشورا کمک فراوانی نموده است و در غل و زنجیر قرار گرفتن امام سجاد (ع) و سخنان کوبنده ای آن حضرت و رشاد و دلیری و صبر مادر وهب و فداکاری بی نظیر زینب کبری و رباب و ام کلثوم و تحمل سختی های اسرای کربلا، لحظه به لحظه بر زیبایی و شکوه تابلوی عاشورا و ماندگاری آن می افزود و در کنار آن همه زیبایی و عشق بازی، یک دختر خردسال بنام رقیه خاتون (ع) با تحمل شکنجه ها و گریه های یعقوب وار بر فراق پدر مظلومش و جان سپردن آن دردانه ی امام حسین (ع) در خرابه شام این تابلوی زیبا را کامل می‌کند و هر کسی که به این تابلو بصیرت نظر افکند و حزن ها و اندوه های آن را بنگرد بی محابا مجذوب آن می‌گردد.
چنانچه یکی از آن افراد در منظومه ی کربلا حضور پیدا نمی کرد، واقعه کربلا اینگونه زیبا و پر جذبه خود را نشان نمی داد و از سوی دیگر افکار و رفتار دوزخیان سیاه دل اموی را به تصویر نمی کشاند و قساوت قلب آن سنگ دلان را نشان نمی داد. شاید به همین دلیل بود که زینب کبری واقعه کربلا را زیبا می بیند او می داند کربلا چه اثرات مثبتی بر تاریخ خواهد گذارد و لذا در پاسخ ابلیس بالفطره عبیدالله می فرماید:
ما رایت الا جمیلا، من جز زیبایی در کربلا ندیدم.
پس یکی ار دلایل ماندگاری کربلا منظومه بودن آن است که آن تابلوی زیبا بیانگر ایثار، عشق بازی مردان و زنان بزرگ تاریخ است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد