کلاس درس

وبلاگ آموزشی و تربیتی

کلاس درس

وبلاگ آموزشی و تربیتی

کاربرد داستان در آموزش فلسفه به کودکان


کاربرد داستان در آموزش فلسفه به کودکان


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


فلسفه برای کودکان نه به معنای آموزش دانش فلسفی به کودکان است، بلکه غالباً آموزش متدها و مهارت هایی است برای فکر کردن به موضوع های مختلف. آنان طی جلسات گفتگوهای فلسفی، با شیوه های منطقی تفکر آشنا می شوند و نه با اینکه کانت یا افلاطون چه دیدگاهی داشته اند. کنکاش فلسفی برای کودکان و نوجوانان معمولاً به این شیوه صورت می گیرد که آنها سؤال هایی را می پرسند و آموزگار می تواند به آنها کمک کند که قادر شوند به آن مسأله از جنبه کلی تری فکر کنند و جواب  پرسش های خود را خود بیابند. 
برخلاف دیدگاه هایی که کودکان را فاقد توانایی برای تأمل فلسفی می پندارند، کودکان خود بدون هیچ آموزش، موجوداتی پرسشگر و جویای دانستنند. اگر جمله ارسطو در ابتدای کتاب مابعدالطبیعه خود که گفته بود«همه انسان ها بالطبع خواهان دانستنند»، در مورد همه بزرگسالان صادق نباشد، یقیناً در مورد تمامی کودکان صدق می کند. آنها در پرسیدن مطالبی که نمی دانند صراحت دارند و مرزی را برای مطرح کردن سؤالات خود نمی شناسند. بسیاری از پرسش های کودکان با پرسش های فلسفی در بزرگسالی همچون پرسش در مورد خدا یا در مورد مرگ یکی است. آلبرت انیشتین زمانی گفته بود که مهمترین محرک او برای تحقیقات خود این بود که پرسش های کودکی خود را هیچ گاه فراموش نکرده بود. او یکی از پرسش های همه دوران زندگی خود را پرسش از معنای زمان می دانست. ضعف در نظام آموزشی بسیاری کشورها سبب می شود که کودکانی که تا پیش از دبستان شوق سرشاری برای یادگیری و آموختن و رفتن به مدرسه دارند، پس از چند سالی ممکن است حتی کل جریان آموختن آنها را دلزده یا کسل سازد. در واقع در مدارس از آنها خواسته می‌شود تا پیروی کننده روش جدی آموزشی باشند که بزرگسالان طراحی کرده‌اند. پس از چند سال که به مدرسه رفتند آنها از پرسش دست بر می‌دارند و این آغاز از میان رفتن کنجکاوی و گرایش آنها به یاد‌گیری است.



طی چند دهه اخیر یکی از ابزارها و راههای اصلی برای تشویق کودکان به اندیشیدن در حوزه آموزش فلسفه به کودکان، استفاده از داستان هایی بوده که مورد علاقه کودکان است. از زمانی که در دهه هفتاد آموزش فلسفه برای کودکان شکل جدی تری به خود گرفته و افرادی چون ماتیو لیپمن، فیلیپ کم و رابرت فیشر در این زمینه آثاری را عرضه کرده اند، آموزش فلسفه در لابلای بحث و بررسی یک داستان از مهمترین روش هایی بوده که مهارت های ابراز نظر را در کودکان تقویت می کند. معلم در سر این کلاس ها در کنار شاگردان به صورت حلقه ای می نشیند و همراه آنها مشغول به خواندن یک داستان می شود. پس از اتمام داستان معلم باید با طرح سؤال هایی با توجه به محتوای داستان بحث را آغاز و هدایت  کند. در واقع کتاب داستان کمک می کند که بچه ها احساس همدلی و هم ذات پنداری با قهرمان داستان داشته باشند و سؤال ها و دغدغه های اصلی خود را بپرسند و از طریق توصیف موقعیت های قهرمان داستان که غالباً به مسائل خود آنها نیز نزدیک است، پرسش های شخصی خود را طرح کنند. آموزگار همچنین می تواند به بچه‌ها خاطر نشان کند که آنها می‌توانند دربارة هر چیزی که آن را حیرت‌آور یافته‌اند یا به هر صورت برایشان جالب بوده، یا آنچه که داستان، آنها را به فکر کردن دربارة آن واداشته و دوست دارند، بحث کنند.
داستان های حوزه کودکان به وسیله عنصر تخیل و هیجان با کودکان ارتباطی قوی برقرار می کنند و کودکان مایلند که پس از خواندن داستان هایی که مورد توجه آنها قرار گرفته پیرامون آن بحث کنند. کودکان بسیار بیشتر از بزرگسالان شوق دارند که درباره پیچیدگی های داستانی و علل رفتار قهرمان داستان پرسش کنند و بسیار کمتر از آنها پدیده های مختلف را عادی و طبیعی تلقی می کنند. از همین روست که در نظر بسیاری از آموزگاران فلسفه، دوره کودکی و سال های گذراندن در دبستان فرصت بسیار بهتری برای شکل گیری استقلال فکری است تا دوران دانشجویی. ماتیو لیپمن که خود از بنیانگذاران آموزش فلسفه برای کودکان و نوجوانان بوده در مصاحبه ای عنوان کرده: «در اواخر سال های 1960 در دانشگاه کلمبیا فکر می کردم که دانشجویانم فاقد قدرت استدلال و قدرت تمیز و داوری هستند، اما برای تقویت قابل ملاحظة قدرت تفکر آنها، بسیار دیر شده بود. من به این فکر افتادم که این کار می بایست در دوران کودکی انجام می گرفت (و در آن زمان تقریباً فقط من بر این اعتقاد بودم ). باید وقتی کودکان در سن یازده یا دوازدسالگی بودند، یکسری دوره های درسی در خصوص تفکر انتقادی را می گذارندند. اما برای تهیة موضوعی قابل فهم و مخاطب پسند، بایستی متون درسی به صورت داستان نوشته می شد، داستانی دربارة منطق اکتشافی کودکان.» لیپمن با انجام اقدامات متعدد و تلاش پی گیر تلاش نمود تا به هدف فوق دست یابد. یکی از اقدام های مهم او تدوین برنامه درسی فلسفه برای کودکان در قالب قصه، رمان و داستان کوتاه برای کودکان به همراه راهنمای آموزش آنها برای معلمان است.
آموزش فلسفه برای کودکان و نوجوانان که غالباً به صورت جمعی صورت می گیرد، فعالیتی است که هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ جمعی در رشد مهارت های آنان نقش دارد. کنکاش فلسفی جمعی در کودکان و نوجوانان یکی از بزرگترین و مفیدترین تمرین ها برای ارتقای مهارت های بیانی در آنان است. آنان می آموزند که به دقت به سخنان یکدیگر گوش کنند، پیش از بیان نظراتشان آنها را در ذهن خود مرتب کنند، افکار خود را به صورت مدلل و روشن بیان کنند و حتی در مقابل انتقادهای دوستانشان به شکل منطقی از خود دفاع کنند. اندیشیدن و فلسفه پردازی و ابراز نظر در کلاس از سویی در آنان روحیه جمع گرایانه و ارتباط با دیگران را تقویت می کند و از سوی دیگر بر توانایی های فکری و فردی آنها می افزاید.     
آثار داستانی که کودکان بتوانند به واسطه آنها به بحث پیرامون موضوع های انتزاعی تری بپردازند متعدد هستند. اگرچه در سال های اخیر داستان های کوتاهی صرفاً به هدف تشویق اندیشیدن و آموزش فلسفه نگاشته شده، اما باز بهترین آثار برای این منظور استفاده از شاهکارهای ادبی بزرگ است که ارتباطی بسیار نزدیک با کودکان برقرار می کند. در ادامه برای آشنایی با چگونگی بحث ها و پرسش های فلسفی در داستان ها دو نمونه از داستان های محبوب را مورد توجه قرار خواهیم داد. 


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن



نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد