معروفترین روش آموزش تفکر به کودکان با روش فلسفی ، "فلسفه برای کودکان " است .این روش ابتدا در آمریکا وسپس در پنجاه کشور جهان ، به اجرا در آمد .در این بخش به بررسی این روش در کشورهای گوناگون می پردازیم و خلاصه ای از فعالیتهای انجام شده در این مورد را معرفی خواهیم کرد.
پروفسور فیلیپ کم در استرالیا معروفترین روش آموزش فلسفه برای کودکان را هدایت میکنند . باعتقاد پروفسور کم ، هدف این برنامه بر این اصل استوار است که کودکان بتوانند به پرس وجو بپردازند، خودشان فکر کنند و در زندگی اهل تفکر باشند.
در استرالیا روش آموزش فلسفه، از سالهای ابتدایی مدرسه آغاز میشود یعنی زمانی که کودکان شروع به بررسی احساسات و افکارشان می کنند . با این روش ، کودکان یاد می گیرند که برای یادگیری خود ارزش قایل شوند و به اندیشه و عقاید خود و دیگران احترام بگذارند .
در این روش داستانهایی نوشته و یا انتخاب میشوند که فلسفه را در قالب شخصیتهای تخیلی ارائه میدهد. اگراین داستانها ، موضوعات یا حوادث متمرکزی داشته و برای کودکان جذاب و بحث انگیز باشند ( در عین حال که ارتباط خود را با تجارب زندگی روزمره کودکان حفظ میکنند)، آنها از داستانها لذت برده و ترغیب خواهند شد که فکر کرده و تحقیق نمایند.
یکی از راههای مؤثری که به کودکان کمک میکند تا این مهارت را کسب کنند، درگیر کردن آنها از لحاظ عاطفی و ذهنی در زندگی " شخصیتهای داستانی" است که این کار فرایند پرسش و پاسخ را در کودکان ایجاد میکند.
به عقیده شارپ (یکی از فعالان فلسفه برای کودکان در استرالیا) در کتابهای فلسفه برای کودکان ، هر صفحه باید شامل مفاهیم فلسفی گوناگون باشد که در سطح سنی بیشتر کودکان عادی بنظر برسد و مهمتر از همه اینکه بحثانگیز بوده و آنقدر بدیهی باشند که بسختی بتوان به آنها توجه کرد.
هر داستان باید دارای شخصیتهای تخیلی باشد که کودکان بتوانند آنها را الگو قرار دهند . .همچنین هر داستان باید یک پرس وجوی مشترک و میل به ساختن اندیشههای یکدیگر را شکل دهد و در حالی که یک نوع احساس اعتماد، ارزش و انسجام را بوجود میآورد با کار جمعی گروه یکی گردد و تا آنجا که امکان دارد تلاش شود تا ابعاد فلسفه اعم از اخلاق، منطق، زیباییشناسی، انسانشناسی، متافیزیک و ... را دربر گیرد.
هر داستان باید فرایند قضاوت کردن را با تمام پیچیدگی هایش نشان دهد و کودکانی را توصیف کند که از نظر عاطفی ، اجتماعی و شناختی رشد میکنند.در این داستانها باید معلمی وجود داشته باشد که تسهیلکننده مسائل فلسفی باشد و باندازه هر کودکی به پرسش و پاسخ علاقهمندی نشان دهد،اهل سخنرانی نباشد و پرسش و پاسخ فلسفی را برای کودکان به شیوهای شکل دهد که آنها بتوانند این عملکرد را ملکه ذهن خود کرده و خودشان شروع به تمرین کنند.
معلم خوب ، باید از نظر فلسفی متواضع و مستعد پرسیدن سؤالات باز باشد اگر چه معلمین فلسفه از لحاظ آموزشی قوی هستند اما باید قوت آنان ، بر اساس کمک به کودکان در زمینه پرورش استعدادهایی باشد که برای انجام یک پرسوجوی فلسفی ، مفید است . آنها هر لحظه آمادهاند که یک قیاس را زیر سؤال ببرند یا درباره پیشفرضها سؤال کنند؛ اما این بدان معنا نیست که گفته شودتمام معلمان فلسفه باید چنین شخصیت یا سبک فلسفی را دنبال کنند.
باعتقاد شارپ، معلم فلسفه ، کنجکاوی خاصی برای پی بردن به مسائل با اهمیت را دارد و هیچگاه تصور نمیکند که جواب مسائل گیجکننده فلسفی را میداند. او به اندیشه و احساس کودک احترام میگذارد و با ایجاد محیطی باز ، با اعتماد و تواضع به اداره کلاس میپردازد.
برنامه فلسفه برای کودکان به بچهها نمیگوید به چه چیزی فکر کن. این امر به خود کودک بستگی دارد. فلسفه ، ابزار ذهنی اجتماعی و عاطفی را در اختیار کودک قرار میدهد تا او بتواند بوسیله آن بهتر بیاندیشدو از طریق پرس وجوی جمعی ، تعهد و شجاعت عمل بدست آورد و منطقی فکر کند.
به عقیده وی نویسنده کتابهای فلسفه برای کودکان برای ارائه داستانهای خوب و مفید، باید مراحل زیر را طی کند . .همانطور که خود وی برای نوشتن داستانهای فکری (فلسفی) این مراحل را گذرانده است :
1- مطالعه تاریخ فلسفه؛
2- بررسی شیوههای فلسفی (بکار بردن مفاهیم فلسفی بصورت مثال در داستانها) ؛
3- اطلاع از هنر تدریس ؛
4- گوش دادن به بچهها (اطلاع از کلمات، مفاهیم و طرز استدلال آنها) ؛
5- پرورش خلاقیتهای فردی خود و ارتباط آن با فلسفه ؛
6- توجه به بعد زیباشناختی قوی در گفت وگوهای فلسفی کودکان. ؛
7- کمک به معلمین در جهت ایجاد گفت وگوهای فلسفی در کلاس و حضور در این کلاسها. (البته شاید بتوان اطلاع از روانشناسی و ادبیات کودک را نیز به مراحل فوق اضافه کرد – نویسنده) .
معلم بعنوان هدایتگر بحث، باید از قبل ،خطوط ممکن برای پیشبرد مباحث را پیشبینی کند. به این صورت که داستانهای از قبل انتخاب شده، توسط کودکان یا معلم خوانده میشود و بعد از بچهها سوال میشود که چه چیزی در داستان برای آنها جالب یا سؤال برانگیز بوده است؟با این روش، آنها تشویق میشوند که اظهاراتشان را بصورت پرسش مطرح نمایند . سؤالهای بچهها روی تخته نوشته شده ؛ نام هر دانش آموز کنار سؤالش می آید و گاهی رأی گرفته می شود که کدام سؤال جالبتر است تا اول مطرح شود. آداب و قوانین بحث توسط جامعه کاوشگر (بچههای کلاس) تنظیم شده و سپس بچهها آزادانه راجع به سؤالات به بحث می پردازند .
قوانین بحث میتواند رعایت سکوت، رعایت نوبت، بلند و رسا صحبت کردن، سخن کسی را قطع نکردن و ... باشد. معلم تا آنجا که ممکن است در بحث شرکت نکرده و تنها بحث را هدایت میکند تا به بیراهه نرفته و از مقصود اصلی دور نشود . معلم تا آنجا که میتواند در باره سؤالات، جواب قطعی نمیدهد و پاسخ را به عهده بچهها گذاشته و فرصت میدهد تا آنها اظهارنظر کنند.او بچهها را آگاه می کند که برای ما فرایند بحث گروهی (کاوش جمعی) مهم است و نه رسیدن به جواب.
بچهها باید تشویق شوند تا درباره اظهارات خود مسئولیت پذیر باشند و از گفتههای خود با استدلال ، دفاع کرده و بدانند که گاه پاسخ سؤالات آنها در سؤالات خود یا دیگران است.
در ادامه، کار معلم ارزیابی شده، اشکالات کار را مشخص نموده وموجب می شود معلم در رفع آنها تلاش نماید.
انجام تمرین ها ، به طرح بحثها کمک کرده وگروه کاوشگر را در فرایند کندو کاو یاری می رساند .
به طور خلاصه روش تدریس عبارتست از:
1- طرح سؤال 2- توضیح و بازگویی 3- هماهنگی بحث4 - ارائه دلیل 5- خواستن دلیل6 - تنظیم معیار و استفاده از آن 7- خود تصحیحی (ارزیابی) 8- حفظ ارتباط بحث با بحث اصلی.
در استرالیا، مارگارت مگی نیز در این زمینه مشغول به فعالیت میباشد. وی کتابی تحت عنوان «سؤالات فلسفی برای بچهها» داردکه میتواند برای ایجاد طرح بحث در کلاسها مفید باشد.
گرگ اسمیت نیز در استرالیا در این زمینه فعالیت می کند .اوداستانهای زیادی را خارج از محدوده کتابهای لیپمن مورد استفاده قرار داده وعناوین مطرح شده در داستانهایش را به چهار گروه تقسیم کرده است:
1- تملک
2- حقوق و مسئولیت
3- هوش/ فهم/ عقل
4- هویت
وی از سال 1999 این طرح را با همکاری معلمین سه مدرسه انجام داد.مقطع کلاسها، هفتم و نهم بوده است .اسمیت گزارش میکند که مسائل اخلاقی و انسانی از مسائل محوری در تفکرات این گروه سنی است. وی در کلاسهایش مهارتهایی چون شناسایی، طبقهبندی، تعریف، توضیح، بکارگیری، تطبیق، فرضیهسازی و قضاوت را پرورش میدهد.