سخنان بزرگمهر حکیم درس هفدهم فارسی ششم
بُزُرْگْمِهْر بُخْتَگان(سده ۶ میلادی) فرزند بُختَگ ، وزیر خردمند خسرو انوشیروان شاهنشاه ساسانی بود. در برخی نوشتار بزرگمهر با برزو یا برزویه پزشک دربار انوشیروان یکسان انگاشته شده است که شاید به دلیل همزمانی این دو بوده باشد.
نخست بزرگمهر برای آموزش و پرورش فرزند انوشیروان، هرمز گماشته شدهبود. هرمز نسبت به بزرگمهر خوش رفتاری ننمود و استاد را از خود آزرد، اما سپس از کرده خود پشیمان شد و جایگاه بزرگمهر بالا گرفت، تا آنکه به وزارت رسید و در امور کشوری با شایستگی بسیار به انوشیروان خدمت نمود.
از او جملات حکیمانه بسیاری برجای مانده که همه نشانده خرد و اندیشه فرای اوست.
خردمندی و تدبیر
داستانهای بسیار از خردمندی او گفتهاند. از داستانهای مشهور بزرگمهر پاسخی است به این پرسش در پیشگاه انوشیروان داده است:
که بزرگترین بدبختی چیست؟
فیلسوف یونانی گفت پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد، دانشمند هندی گفت بیماری های جسمی که با دردهای روحی فزون گردد، بزرگمهر گفت که آدمی ببیند که عمرش در حال به پایان رسیدن است و کار نیکی نکرده باشد، این بدترین بدبختی هاست. این پاسخ در پیش خسرو بسیار پسندیده آمد و مقام و ارج بزرگمهر در برابر دانشمندان و فیلسوفهای خارجی نمایان شد.. اهل اندیشه او را حکیم یکم می خوانند ، حکیم فردوسی توسی ، حکیم خیام نیشابوری و حکیم ارد بزرگ ، حکمای دوم ، سوم و چهارم هستند به این چهار تن حکمای چهارگانه نیز گفته می شود .
همچنین گویند وقتی پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آنرا کشف کرد . این رویداد در متنی پهلوی بنام چترنج نامک آمده است. نوشتاری بزبان پهلوی بنام پندنامگ وزرگمهر بختگان یعنی پندنامهٔ بزرگمهر پسر بختگان بدو منسوب است که دارای ۴۳۰ کلمه است.
همچنین در جوامع الحکایات آمده است روزی از سرزمین روم نامه ای به انوشیروان رسید. در نامه مطلبی معما گونه نوشته شده بود. همه دانشمندان بزرگ شهر جمع شدند تا نامه را بخوانند، اما نتوانستند ولی بزرگمهر مطالب آنرا فهمید و مفهوم نامه را ترجمه کرد.
جملاتی از حکیم بزرگمهر
روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید.
اگر کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست.